این هم از زندگی ما که توی غم و تنهایی غرق شده و امیدی به خروجش از این وضعیت نیست ... اما خدا رو شکر که هنوز میشه با دیدن سرخ شدن البالو های توی حیاط و یاکریمی که توی پارکینگ لونه درست کرده و گل های رز داخل باغچه که هر فصل یه رنگی هستش و یاد شنیدن یه جمله دایی گفتن یه خواهرزاده کوچیکم، شاد شد و دوباره انرژی گرفت! . خدا رو شکر که وضع مالیم خوب شده و یه کار دارم. مهم نیست که درونم خسته و تنها و پر از غمه...
....
راستی وقتی گاز یا برق قطع میشه تازه آدم متوجه میشه که چه قدر زندگیمون به همین چیزهای ساده وابسته شده . درست مثل الان که به خاطر تعمیر یه لوله سر کوچه گاز خونه مون قطع شده و ناهار باید بیرون بخورم!
سلام همساده[لبخند] واقعا خداروشکرکه دلخوشی های کوچکی توی ناخوشی های این روزها پیدا میشه... اعیادرجب گوشت وشادی بشه به تنتون[نیشخند] یا علی
...
گفتین آلبالو...!!! یاد بچه گی هام افتادم...!!! واقعا یادم رفته میوه از درخت کندن چه حس خوبی داره............!!!!! دلم درخت انجیر میخواد...!! و چسبناکی های بعد کندن انجیر...!![لبخند]
کلا تحمل نداشتن هر چیزی رو دارم جـــــــــــــــــــز برق...!!!! یعنی برق که قطع میشه.. من میرم تو تختم و تا وصل شدنش ... زندگی رو متوقف میکنم....!!!!